26 فرهنگ

1911 مدخل


ترجمه مقاله

آزگار

'āz[e]gār

۱. تمام؛ کامل.
۲. دراز؛ طولانی؛ مداوم: یک سال آزگار، شش ماه آزگار.

تمام، طولانی، کامل

complete, entire, long , long-term, running, together