آزمون اسفنجِ ترwet sponge testواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی با استفاده از منبع الکتریکی ولتاژپایین برای تشخیص ناپیوستگی پوششهای لایهنازک
آزمونلغتنامه دهخداآزمون . [ زْ / زِ ] (اِمص ، اِ) اسم مصدر از آزمودن . بلا. امتحان . تجربه . تجربت . آزمایش . رَوَن . آروین . سنجش . اروند : کنون آزمون را یکی کارزاربسازیم تا چون
حرفلغتنامه دهخداحرف . [ ح ُ رُ / ح ُ / ح ِ ] (ع اِ) حب الرشاد. تخم سپندان . سپندان . (منتهی الارب ). ترتیزک . تره تندک . شب خیزک . شاهی . حرف ابیض . سفیداسفند. خردل سفید. خردل