آزغلغتنامه دهخداآزغ .[ زُ ] (اِ) آنچه از شاخه های درخت خرما و انگور و دیگر درختان ببرند. (برهان ). آژغ . آزوغ . آژوغ . اَزغ . || عمل پیراستن و بریدن شاخه ها و برگها.
آزغفرهنگ انتشارات معین(زُ) [ په . ] ( اِ.) آنچه از شاخه های درخت خرما و تاک انگور و درختان دیگر ببرند.
ازغلغتنامه دهخداازغ . [ اَ] (اِ) آنچه از شاخهای درخت ببرند و پیرایش دهند. (برهان ). آنچه ببرند از شاخه های درخت انگور. (مجمع الفرس سروری ). جُلمه . (برهان ) (مجمع الفرس ). شاخه
ازقلغتنامه دهخداازق . [ اَ زَ / اَ ] (ع مص ) تنگ شدن ، چنانکه سینه : ازق صدره . || غمگین گردیدن . || تنگ آمدن در جنگ . (منتهی الارب ).
عذقلغتنامه دهخداعذق . [ ع َ ] (ع اِ) خرمابن با بار. ج ، اَعذُق و عِذق ؛ و منه قول الجباب بن المنذر انا عذیقها المرجب . || نوعی از خرما در مدینه . (منتهی الارب ).
ازغابلغتنامه دهخداازغاب . [ اِ ] (ع مص ) ازغاب کَرْم ؛ برگ برآوردن گرفتن رز بعد سیرابی و بعد جاری شدن آب در آن . (منتهی الارب ). غبارگونه چیزی برآوردن بلگ رز. به تندیدن زر. (تاج
ازغاللغتنامه دهخداازغال . [ اِ ] (ع مص ) گمیز راندن شتر دفعةً دفعةً. بول انداختن شتر دفعه دفعه . (منتهی الارب ). انداختن اشتر بول را. (تاج المصادر بیهقی ). || ریختن آب و مانند آن
ازغابلغتنامه دهخداازغاب . [ اِ ] (ع مص ) ازغاب کَرْم ؛ برگ برآوردن گرفتن رز بعد سیرابی و بعد جاری شدن آب در آن . (منتهی الارب ). غبارگونه چیزی برآوردن بلگ رز. به تندیدن زر. (تاج
ازغاللغتنامه دهخداازغال . [ اِ ] (ع مص ) گمیز راندن شتر دفعةً دفعةً. بول انداختن شتر دفعه دفعه . (منتهی الارب ). انداختن اشتر بول را. (تاج المصادر بیهقی ). || ریختن آب و مانند آن