محجوبلغتنامه دهخدامحجوب . [ م َ ] (ع ص ) بازداشته شده ٔ از بیرون آمدن . (ناظم الاطباء). پوشیده . مکسوف . مستور. در پرده کرده . درحجاب . مقابل آشکار و ظاهر : امیر... محجوب گشت از مردمان مگر از اطباء. (تاریخ بیهقی ص 517).نه عجب گر ز ب