آزارگر رایانهایcyberstalkerواژههای مصوب فرهنگستانفردی که با استفاده از نامۀ الکترونیکی یا پیامفوری یا با ارسال پیام به یک وبگاه یا گروه گفتوگو (discussion group) برای افراد مزاحمت ایجاد میکند که نوعی جُرم به حساب میآید متـ . رایاآزارگر
اظریرلغتنامه دهخدااظریر. [ اِ ] (ع مص ) لازم گرفتن و فراگرفتن چیزی را چنانکه هیچکس نتواند او را نسبت بدان فریب دهد. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
گازرگریلغتنامه دهخداگازرگری . [ زُ / زَ گ َ ] (حامص مرکب ) کار گازری کردن . به گازری پرداختن . شغل گازری داشتن : ... و محمدبن جریر طبری آورده است : که مقنع مردی بود از اهل روستای مرو از دیهی که آن را کازه خوانند و نام او هاشم بن حکیم بود
آزارگر رایانهایcyberstalkerواژههای مصوب فرهنگستانفردی که با استفاده از نامۀ الکترونیکی یا پیامفوری یا با ارسال پیام به یک وبگاه یا گروه گفتوگو (discussion group) برای افراد مزاحمت ایجاد میکند که نوعی جُرم به حساب میآید متـ . رایاآزارگر
آزارگر رایانهایcyberstalkerواژههای مصوب فرهنگستانفردی که با استفاده از نامۀ الکترونیکی یا پیامفوری یا با ارسال پیام به یک وبگاه یا گروه گفتوگو (discussion group) برای افراد مزاحمت ایجاد میکند که نوعی جُرم به حساب میآید متـ . رایاآزارگر