۱. آزاد.
۲. اسیر جنگی ایرانی آزادشده پس از جنگ ایران و عراق.
۳. [قدیمی] آزادمرد؛ جوانمرد.
۴. [قدیمی] اصیل و نجیب.
۵. [قدیمی] وارسته: ◻︎ ز مادر همه جنگ را زادهایم / همه بندهایم ارچه آزادهایم (فردوسی: ۳/۱۰).
۶. [قدیمی] آنکه بندۀ کسی نباشد.
آزاد، حر، رها، شریف، فارغ، فتا، مختار، وارسته ≠ بنده، عبد
broad, catholic, liberal, free, gentle, large-minded, latitudinarian, open, open-minded