آزاددرختلغتنامه دهخداآزاددرخت . [ زادْ، دِ رَ ] (اِ مرکب ) آزادِرَخْت . اَزادِرَخْت . نام درختی است عظیم ، ثمرش شبیه به زعرور و بخوشه . تخمش مانند تخم زعرور، ثمر آن در آخر بهار رسد
آزاددرختفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدرخت جنگلی تناور با میوهای زردرنگ و تلخ که گلهای بنفش کمرنگ دارد و چوب انعطافپذیر آن در نجاری و بنّایی به کار میرود.
آزاددختفرهنگ نامها(تلفظ: āzād doxt) (آزاد + دخت = دختر) ، دختر آزاده و نجیب و اصیل ، دختر شاد و سرافراز .
ازادرختلغتنامه دهخداازادرخت . [ اَ دِ رَ ] (اِ مرکب )و آنراطاحک نامند و بمصر زنزلخت و در شام جرود گویند و آن درختی است شبیه به صفصاف ، برگ آن املس و سیاه ، طعم وی تلخ و ثمره ٔ آن م
روباروسلغتنامه دهخداروباروس . (اِ) اسم یونانی آزاددرخت است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به آزاددرخت شود.
زهرزمینلغتنامه دهخدازهرزمین . [ ] (اِ مرکب ) بلغت جرجان آزاددرخت است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (از لسان العجم شعوری ج 2 ص 37 ورق ب ). رجوع به زهره ٔ زمین شود. || درخت سرو. || حنظل . (
طاقلغتنامه دهخداطاق . (اِ) آزاددرخت . برگش پهنا ندارد. رجوع به «هَدَب » در قاموس و جز آن شود. طاق ، شامل دو نوع است : یکی مخصوص بسوزانیدن هیمه ، که آن را طاق نامند و یکی حب الز