عريندیکشنری عربی به فارسیغار , کنام , کمينگاه , دزدگاه , خلوتگاه , لا نه , محل استراحت جانور , گل , لجن , گل الود کردن , استراحت کردن , بلا نه پناه بردن
ارینلغتنامه دهخداارین . [ اَ ] (ع اِ) هَدَر. (منتهی الارب ). هَدر. باطل (چنانکه خون کسی ). || مکان . (منتهی الارب ).
ارینلغتنامه دهخداارین . [ ] (ع اِ) (الَ ....) محل الاعتدال فی الاشیاء وهو نقطة فی الارض یستوی معها ارتفاع القطبین فلایأخذهناک اللیل من النهار ولاالنهار من اللیل ، و قد نقل عُرف
ارین نیلغتنامه دهخداارین نی . [ اِ ] (اِخ ) یا اومنید . ربةالنوعهای یونانی . و رومیان آنان را فوری مینامیدند و ایشان دختران زمین بودند و در تارتار (دوزخ ) میزیستند و مأمور بودند گ
ارینباتلغتنامه دهخداارینبات . [ اُ رَ ن ِ ] (اِخ ) موضعی در قول عنترة:وَقَفت ُ و صُحبتی بارینبات عَلی اقتادِعوج کالسمام .رجوع به معجم البلدان شود.
ارینبةلغتنامه دهخداارینبة. [ اُ رَ ن ِ ب َ ] (اِخ ) آبی است غنی بن اعصربن سعدبن قیس را و در قُرب آن وادیهاست . (معجم البلدان ). و آن نزدیک ضریه است . درمنتهی الارب چ طهران ارینیّه
ارین نیلغتنامه دهخداارین نی . [ اِ ] (اِخ ) یا اومنید . ربةالنوعهای یونانی . و رومیان آنان را فوری مینامیدند و ایشان دختران زمین بودند و در تارتار (دوزخ ) میزیستند و مأمور بودند گ