آریسانواژهنامه آزادواژه ای فارسی مرکب از "آری" به معنای آریایی بعلاوه پسوند "سان" (مانند، مشابهت)؛ کسی که مانند آریاییان اصیل و نجیب است.
باردان بزرگلغتنامه دهخداباردان بزرگ . [ ن ِ ب ُ زُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اریسا از تیره ٔ سینانتره . قسمت قابل مصرف آن ریشه (بنام ریشه ٔ باباآدم ) است . از مواد مؤثر وی رزین و املا
اصطفلینلغتنامه دهخدااصطفلین . [ اِ طَ ] (معرب ، اِ) گزر که آنرا میخورند. اصطفلینة یکی ِ آن ، و در خط معاویه است که به قیصر روم نوشته : لأنتزعنّک من الملک انتزاع الاصطفلینة و لأرد