چارهنگاملغتنامه دهخداچارهنگام . [ هَِ ] (اِ مرکب ) چهارهنگام . چهارفصل .چارموسم . بهار و تابستان و پائیز و زمستان . فصول اربعة. || چهار وقت صبح و ظهر و عصر و شب .
ارنملغتنامه دهخداارنم . [ اَ ن ُ ] (اِخ ) بقول نصر وادیی است در حجاز و همو گوید که آنرا اریم با یاء هم خوانده اند. (معجم البلدان ).