ارمیالغتنامه دهخداارمیا. [ اَ / اِ / اُ ] (اِخ ) ارمیاء. نبی است . (منتهی الارب ). نام یکی از پیغمبران بنی اسرائیل . (برهان ). یرمیا. لفظ یرمیا یعنی یهوه بزیر می اندازد. وی پسر ح
ارمیالغتنامه دهخداارمیا. [ اِ ] (اِخ ) (سِفْرِ...) نام کتابی است از توراة. (الفهرست چ مصر ص 34). ترتیب این کتاب در احکام نبوت های متنوعه و وعده های الهیه اش امری مشکل است ، اما ب
ارمیالغتنامه دهخداارمیا. [ اِ ] (اِخ ) (نیاحات ...) مرثیه ٔ منطوی است که ارمیا در زمان انهدام اورشلیم تصنیف کرد و مطالب ابواب آن چنین است : باب اول و دوم در بیان بلاهای محاصره ٔ
ارمیافرهنگ نامها(تلفظ: ermiyā) (عبری) (= یرمیا) ، لفظ یرمیا یعنی یهوه به زیر میاندازد ؛ (در اعلام) نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل ، پسر حلقیا و دومین انبیاء اعظم عهد عتیق . ←
ارمیاسلغتنامه دهخداارمیاس .[ ] (اِخ ) الخادم . لما توفی فلاطن سار [ ارسطو ] الی ارمیاس الخادم الوالی کان علی اترنوس ثم لما مات هذا الخادم رجع الی اثینس . (عیون الانباء ج 1 ص 54).
ارمیانلغتنامه دهخداارمیان . [ ] (اِخ )نورد بن سام (ابن نوح ) را دو پسر بود: یکی را نام آذرباد و دیگر را ارمیان ، و ایشانند که آذربایگان و ارمنیه بنامشان منسوبست ، ونسل مردم این هر
ارمیان زمینواژهنامه آزادمنطقه ای استراتژیک در زمان هخامنشیان که محل ضزب سکه و اسناد مالی دولت هخامنش بوده که در شمال غربی استان فارس از شهرسده تا خسرو شیرین بوده است.
ارمیاسلغتنامه دهخداارمیاس .[ ] (اِخ ) الخادم . لما توفی فلاطن سار [ ارسطو ] الی ارمیاس الخادم الوالی کان علی اترنوس ثم لما مات هذا الخادم رجع الی اثینس . (عیون الانباء ج 1 ص 54).
ارمیانلغتنامه دهخداارمیان . [ ] (اِخ )نورد بن سام (ابن نوح ) را دو پسر بود: یکی را نام آذرباد و دیگر را ارمیان ، و ایشانند که آذربایگان و ارمنیه بنامشان منسوبست ، ونسل مردم این هر