آرتلغتنامه دهخداآرت . [ رَ ](اِ) نام پرنده ای . || مِرفَق . آرنج . آرج .وارن . بندگاه ساعد و بازو. آرن . رونکک و بعید نیست که به این معنی مصحف آرن باشد. و رجوع به آرج شود.
ارتلغتنامه دهخداارت . [ اَ ] (حرف ربط + ضمیر) مخفف اگر تو. اگر ترا : گرد گرداب مگرد ارت نیاموخت شناکه شوی غرقه چو ناگاهی ناغوش خوری .لبیبی (از فرهنگ اسدی نخجوانی ).
ارتلغتنامه دهخداارت . [اَ رَت ت ] (ع ص ) گنگلاج . شکسته زبان . گرفته سخن . (مهذب الاسماء). آنک زبان وی درآویزد در سخن . (تاج المصادر بیهقی ). آنکه زبانش درآویزد در سخن گفتن . (
ارطلغتنامه دهخداارط. [ اَ ] (ع مص ) بیرون آوردن زمین درخت ارطی را. (آنندراج ) (شمس اللغات ) (کنزاللغات ). || دباغت دادن پوست . (آنندراج ) دباغت کردن پوست . (شمس اللغات ). دباغت
ارت نوبچاتلغتنامه دهخداارت نوبچات . [ اَ ت َ ن َ وَ ] (اِخ ) پسر نِموپَت از خاندان فراتاکار. رجوع به ایران باستان ص 2627 شود.
ارت آدیس توسلغتنامه دهخداارت آدیس توس . [ اُ ت ُ آ ] (اِخ ) ارتوآدیست . ارادشس بن واگارشک (وال ارشک ). پادشاه ارمنستان معاصر مهرداد دوم (بزرگ ). ژوستن (کتاب 42، بند 2) گوید: مهرداد به ا
ارت بارسلغتنامه دهخداارت بارس . [ اَ ت ُ رِ ] (اِخ ) ظاهراً اصل نام آربوپالس که آریّان مورخ او را در زمره ٔ سرداران پارسی که در جنگ داریوش سوم و اسکندر در گرانیک (334 ق . م .) کشته
ارت نوبچاتلغتنامه دهخداارت نوبچات . [ اَ ت َ ن َ وَ ] (اِخ ) پسر نِموپَت از خاندان فراتاکار. رجوع به ایران باستان ص 2627 شود.
ارت آدیس توسلغتنامه دهخداارت آدیس توس . [ اُ ت ُ آ ] (اِخ ) ارتوآدیست . ارادشس بن واگارشک (وال ارشک ). پادشاه ارمنستان معاصر مهرداد دوم (بزرگ ). ژوستن (کتاب 42، بند 2) گوید: مهرداد به ا
ارت بارسلغتنامه دهخداارت بارس . [ اَ ت ُ رِ ] (اِخ ) ظاهراً اصل نام آربوپالس که آریّان مورخ او را در زمره ٔ سرداران پارسی که در جنگ داریوش سوم و اسکندر در گرانیک (334 ق . م .) کشته