مرحلۀ خوشهدهیheading stage, heading timeواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای از نمو غلات که در آن خوشه شروع به بیرون آمدن از غلاف خود میکند
حاضنلغتنامه دهخداحاضن . [ ض ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی ازحضن و حضانت . زن پارسا. زن مستورة. ج ، حاضنات ، حواضِن . || لله . لالا. || دایه . مُرضِعة. ج ، حضان ، حضنه : و پستان حاضن حلم و رزانت در دهان باطن درایت او نهد. (جهانگشای جوینی ).
حضنلغتنامه دهخداحضن . [ ح َ ] (ع مص ) حضانت . در کنار گرفتن کودک را و پرورش دادن او را. در کنار گرفتن مادربچه را. (منتهی الارب ). || در زیر گرفتن مرغ خایه را. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). زیر بال گرفتن مرغ خایه را تا بچه آرد. در زیر بال گرفتن ماکیان چوزه و بیضه را. || حضن معروف از کسی ؛ با
آذینلغتنامه دهخداآذین . (اِ) زیب . زیور. زینت . آرایش . آیین : گر همی آرزو آیدْت عروسی ّ نودین عروست بس و دل خانه و علم آذین . ناصرخسرو.ای خوانده کُتْب و زو شده روشن دل بسته ز علم و حکمت و پند آذین . ناصرخ
آذینفرهنگ فارسی عمید۱. زیب؛ زیور؛ زینت: ◻︎ ببستند آذین به شهر اندرون / پر از خنده لبها و دل پر ز خون (فردوسی: ۶/۱۰).۲. [قدیمی] آیین؛ رسم؛ قاعده؛ قانون: ◻︎ نوشتند بر سان و آذین چین / سوی شاه با صدهزار آفرین (فردوسی: لغتنامه: آذین).۳. [قدیمی] غرفه و نشیمنگاههای آراسته و مزین در جشنها.
آذینلغتنامه دهخداآذین . (اِ) زیب . زیور. زینت . آرایش . آیین : گر همی آرزو آیدْت عروسی ّ نودین عروست بس و دل خانه و علم آذین . ناصرخسرو.ای خوانده کُتْب و زو شده روشن دل بسته ز علم و حکمت و پند آذین . ناصرخ
آذینفرهنگ فارسی عمید۱. زیب؛ زیور؛ زینت: ◻︎ ببستند آذین به شهر اندرون / پر از خنده لبها و دل پر ز خون (فردوسی: ۶/۱۰).۲. [قدیمی] آیین؛ رسم؛ قاعده؛ قانون: ◻︎ نوشتند بر سان و آذین چین / سوی شاه با صدهزار آفرین (فردوسی: لغتنامه: آذین).۳. [قدیمی] غرفه و نشیمنگاههای آراسته و مزین در جشنها.
گل آذینلغتنامه دهخداگل آذین . [ گ ُ ] (اِ مرکب ) وضع قرار گرفتن گلها به روی ساقه و یا شاخه ها گل آذین نامیده میشود. گل آذین شامل دو دسته است : اول - گل آذین منفرد، هرگاه دم گل بدون انشعاب باشد و انتهای آن به یک گل منتهی گردد در این صورت گل آذین منفرد نامیده میشود، مانند: گل لاله و بنفشه و زعفران