آذرینتیغهdike 1واژههای مصوب فرهنگستانتودۀ نفوذی آذرین و تختِ ناهمساز با لایهبندی که همچون تیغهای سنگهای مجاور خود را قطع میکند متـ . تیغه 3
آذرینلایهsill 1واژههای مصوب فرهنگستانتودۀ نفوذی آذرین و تخت که موازی با ساختار صفحهای سنگهای پیرامون خود قرار گرفته باشد
آذرانفرهنگ نامها(تلفظ: āzarān) (آذر + ان (پسوند نسبت و علامت جمع)) منسوب به آتش ؛ جمع آذر (آتش) (به مجاز) دارندهی عواطف تند ؛ پر شور و شوق .
آذرینتیغهdike 1واژههای مصوب فرهنگستانتودۀ نفوذی آذرین و تختِ ناهمساز با لایهبندی که همچون تیغهای سنگهای مجاور خود را قطع میکند متـ . تیغه 3
آذرینلایهsill 1واژههای مصوب فرهنگستانتودۀ نفوذی آذرین و تخت که موازی با ساختار صفحهای سنگهای پیرامون خود قرار گرفته باشد
بافت پوستماریophitic textureواژههای مصوب فرهنگستانبافتی آذرین با بلورهای الواری پلاژیوکلاز که با دانههای پیروکسن احاطه شده است