ادورلغتنامه دهخداادور. [ اَ ] (اِخ ) شطی بفرانسه که از تورمالِه ، کانتن کامپان (پیرنه ٔ علیا) سرچشمه میگیرد. طول مجرای آن 294 هزار گز که 112 هزار گز آن قابل کشتی رانی است . (ضمی
ادورایملغتنامه دهخداادورایم . [ اَ ] (اِخ ) شهریست حصین که رحبعام در یهودا بساخت و روبنسوم به ادورایم شد و آن قریه ای بود بزرگ بر زمین مرتفع واقع در جانب غربی حبرون یعنی الخلیل . (
ادوردسویللغتنامه دهخداادوردسویل . [ اِ وَ وی ] (اِخ ) شهری به اتازونی (کشور ایلی نوا)، کرسی ایالت مادیسُن ، واقع در کنار کاهُیکا کریک ، دارای 3600 تن سکنه .
آدوریناواژهنامه آزاددختر کمک کننده؛ یاری رسان. || نامی برای دختران. از افسانۀ گیل گمش بابِلی گرفته شده است. نام آشوری؛ دختر یاری رسان.
adorningدیکشنری انگلیسی به فارسیآدورا، اراستن، زیبا کردن، ارایش کردن، قشنگ کردن، ارایش دادن، زینت دادن، مزین ساختن، با زر و زیور اراستن
ادورایملغتنامه دهخداادورایم . [ اَ ] (اِخ ) شهریست حصین که رحبعام در یهودا بساخت و روبنسوم به ادورایم شد و آن قریه ای بود بزرگ بر زمین مرتفع واقع در جانب غربی حبرون یعنی الخلیل . (
ادوردسویللغتنامه دهخداادوردسویل . [ اِ وَ وی ] (اِخ ) شهری به اتازونی (کشور ایلی نوا)، کرسی ایالت مادیسُن ، واقع در کنار کاهُیکا کریک ، دارای 3600 تن سکنه .