بزرگوارلغتنامه دهخدابزرگوار. [ ب ُ زُرْگ ْ ] (ص مرکب ) کبیر و عظیم . شریف . فاضل . باشکوه . توانا. نجیب . مشهور. علی . جبار. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (مجمل اللغة). متکبر.
ظهیرالدینلغتنامه دهخداظهیرالدین . [ ظَ رُدْ دی ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن الامام ابوالقاسم زیدبن محمدبن الحسین البیهقی . او یکی از علمای مشهور قرن ششم هجری است ، و در حدود سنه ٔ 490 هَ