آداشلغتنامه دهخداآداش . (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) آتاش . سمی ّ. همنام : گر کار بنامستی از آداشی عمّرفرزند تو با عمّر بودستی هموار.ناصرخسرو.رجوع به آتاش شود.
آتاشافرهنگ نامها(تلفظ: ātāšā) (ترکی ـ فارسی) [آتاش = آداش = همنام ، هم اسم + ا (پسوند نسبت)] منسوب به آتاش ؛ (به مجاز) هم نام .
هم ناملغتنامه دهخداهم نام . [ هََ ] (ص مرکب ) آداش . آتاش . (یادداشت مؤلف ). دو تن که به یک نام خوانده شوند : ایا مصطفی سیرت مرتضی دل که همنام و هم سیرت مصطفایی . فرخی .هست چوهمن