آخوندکلغتنامه دهخداآخوندک . [ خو / خُن ْ دَ ] (اِ مرکب ) نام عام دو حشره از ملخ بزرگتر با پاهای بلند و سری بزرگ برنگ سبز.
آخوندکگویش کرمانشاهکلهری: dawrɪšbâlɪk گورانی: dawrɪšbâlɪk سنجابی: dawrɪšbâlɪk کولیایی: dawrɪšbâlɪk زنگنهای: dawrɪšbâlɪk جلالوندی: dawrɪšbâlɪk زولهای: dawrɪšbâlɪk کاکاوندی: dawrɪ
آخوندکفرهنگ انتشارات معین(دَ) ( اِ.) 1 - حشره ای سبز رنگ مانند ملخ با پاهای دراز، سر بزرگ و دو جفت بال که خود را به شکل شاخه های کوچک درختان درمی آورد و حشرات مضر برای کشاورزی را می خور
آخوندکفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهحشرهای سبزرنگ شبیه ملخ و دارای پاهای دراز و سر بزرگ و دو جفت بال که غالباً در لای شاخوبرگ درختان به سر میبرد. از حشرات مفید برای زراعت است و با حشرات زیانآ
آخوندَکگویش خلخالاَسکِستانی: šaytâna asb دِروی: šaytâna asb شالی: šutur šuturâ کَرنَقی: malle کَرینی: šaytâna asb کُلوری: šaytâna asb لِردی: šaytâna asb
آخندکگویش اصفهانی تکیه ای: âxondak طاری: --------- طامه ای: morqak طرقی: melax کشه ای: --------- نطنزی: malax
حشرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی مگس، ملخ، جیرجیرک، مورچه، عنکبوت، سوسک، آبدزدک، آخوندک، کک، ساس، شپش، بید، موریانه، خرخاکی، عقرب، کژدم، رطیل، علیورجه، مگسک، آسیابک برگبالان،
راست بالانفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگروهی از حشرات با دگردیسی تدریجی، مانند ملخها، جیرجیرکها، آخوندکها.