چاتمه ایلغتنامه دهخداچاتمه ای . [ م َ / م ِ ] (ص نسبی ) چاتمه وار. وضعی از اوضاع که سر دو چیز را به یک دیگر تکیه دهند که هر یک پایه و قیم دیگری شود و هر دو بر پا توانند ماند.
اجیلغتنامه دهخدااجی . [ اَ ] (ترکی ، اِ) صاحب فرهنگ شعوری گوید بمعنی وزیر و آقا و در ترکی از نظر ادب بمعنی آقای من و پادشاه من استعمال شود.
آجیلغتنامه دهخداآجی . (اِخ ) یا آجی چای . نام امروزی آن تلخه رود. (فرهنگستان ). رودیست از کوههای سبلان سرچشمه گرفته ، با شعب عدیده که از قوشه داغ و بزغوش و سهند جاری شود از شما
تلخ رودلغتنامه دهخداتلخ رود. [ ت َ ] (اِخ ) آجی چای . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به آجی چای شود.
گومان رودلغتنامه دهخداگومان رود. (اِخ ) از شعبه های مهم رود آجی چای تبریز یا تلخ رود است . (جغرافیایی طبیعی کیهان ص 82).
شکورچیلغتنامه دهخداشکورچی . [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چای پاره ٔ بخش مرکزی شهرستان زنجان . سکنه ٔ آن 273 تن . آب ازرودخانه ٔ قزل اوزن و آجی چای . محصول عمده ٔ آنجا غلات ومخ
قره تپهلغتنامه دهخداقره تپه . [ ق َ رَ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان خسروشاه بخش اسکو از شهرستان تبریز واقع در 17 هزارگزی باختر اسکو و 3500 گزی شوسه ٔ اسکو به تبریز. موقع جغرا