عتیکلغتنامه دهخداعتیک . [ ع َ ] (اِخ ) ابن تعلبةبن الدؤلی . از بکر از عدنانیه جد جاهلی است . نسبت بدو عتکی است از فرزندان او محکم الیمامة. (از اعلام زرکلی ).
عتیکلغتنامه دهخداعتیک . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) روز سخت گرم . (اقرب الموارد). || سرخ از کهنگی . (اقرب الموارد).
اتیکتلغتنامه دهخدااتیکت . [ اِ ک ِ ] (فرانسوی ، اِ) (کلمه ٔ فرانسوی ، مأخوذ از آلمانی ستکن ) نوشته ای که روی کیسه ها یا شیشه های دوا و مال التجاره برای تعیین محتویات و وزن آنها
اتیکوسلغتنامه دهخدااتیکوس . [ اِ ] (اِخ ) عالم جغرافیائی لاطینی در قرن ششم یا هفتم میلادی . اوجغرافیای ممالک و مستعمرات روم را بنوشت لیکن امروزتنها قسمتی از آن کتاب در دست است . (