حتریلغتنامه دهخداحتری . [ ح ُ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ الحتری باشد. و ابن ماکولا گوید: محمدبن عبدالملک الوزیر از او روایت کرده است . (سمعانی ).
اثریلغتنامه دهخدااثری . [ اَ ث َ ری ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به اثر. (منتهی الارب ). منسوب است به اثر که بمعنی حدیث و طلب آن و تبعیت از آن میباشد. (سمعانی ). محدّث . اخباری : حسین اثری بن عبدالملک . عبدالکریم اثری بن منصور.
کلروفرمفرهنگ فارسی عمیدمایعی اتریشکل، فرار، اشتعالناپذیر، و سمّی که در پزشکی برای بیهوش کردن بیماران به کار میرود.
آسمانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ی، بهشتی، روحانی، غیبی اثیری، اتری قمری، ماهوارهای، خورشیدی، آفتابی هوایی، فضایی پرستاره
اطریلغتنامه دهخدااطری . [ اَ ] (اِخ ) اتری . نام دانشمندی است که ابوریحان از وی در کتاب تحقیق ماللهند درباره ٔ مقیاسات در چند موضع مطالبی نقل کرده است . رجوع به فهرست تحقیق ماللهند شود.