آتاشلغتنامه دهخداآتاش . (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) (گویا از ترکی جغتائی آد، نام + تاش ، هم )همنام . سَمی ّ. و آن را آداش نیز گویند : گر کار بنام استی از آتاشی عمّرفرزند تو با عم
عطاشلغتنامه دهخداعطاش . [ ع ُ ] (ع اِ) علت تشنگی که صاحبش سیرآب نشود، و شدت تشنگی . (منتهی الارب ). علتی که تشنگی آرد. (دهار). بیماری تشنگی که هر چند آب خورده شود تشنگی نرود. (غ
عطاشلغتنامه دهخداعطاش . [ ع ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَطشان . (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). رجوع به عطشان شود. || ج ِ عَطشی . (از اقرب الموارد). رجوع به عطشی شود.
عطاشلغتنامه دهخداعطاش . [ ع َطْ طا ] (اِخ ) احمدبن عبدالملک عطاش . از مشاهیر دعات اسماعیلیه در ناحیه ٔ عراق . به سال 500 هَ . ق . عطاش به امر سلطان محمد سلجوقی دستگیر شد و نخست
عطاشفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهبیماری تشنگی؛ حالتی که انسان هر چه آب میخورد باز احساس تشنگی میکند.
اتاشهفرهنگ انتشارات معین(اَ ش ِ) [ فر. ] (اِ.) آتاشه ؛ وابسته ، کارمند سفارتخانه که وظیفه ای خاص به عهدة او محول است : اتاشة مطبوعاتی ، اتاشة تجارتی ، اتاشة نظامی .
آتاشافرهنگ نامها(تلفظ: ātāšā) (ترکی ـ فارسی) [آتاش = آداش = همنام ، هم اسم + ا (پسوند نسبت)] منسوب به آتاش ؛ (به مجاز) هم نام .
اتاشهفرهنگ انتشارات معین(اَ ش ِ) [ فر. ] (اِ.) آتاشه ؛ وابسته ، کارمند سفارتخانه که وظیفه ای خاص به عهدة او محول است : اتاشة مطبوعاتی ، اتاشة تجارتی ، اتاشة نظامی .
سحابی آدمکHomunculus Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانسحابیای از گاز و غبار که ستارۀ اِتاشاهتخته را فراگرفته است و به شکل آدمی کوچک رصد میشود
سحابی سوراخکلیدKeyhole Nebulaواژههای مصوب فرهنگستانسحابیای تاریک در کنار روشنترین بخش سحابی اِتاشاهتخته که به شکل سوراخ کلید رصد میشود