نان و آبفرهنگ گنجواژه 1ـ سود 2ـ قوت لایموت(معاش)،منافع،اساس کار و زندگی. این کار نان و آب نمیشود. نان و آبدار= منفعتدار
نان و آبلغتنامه دهخدانان و آب . [ ن ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب )طعام و شراب . || مجازاً، منفعت . درآمد.- نان و آبی نداشتن ؛ بی فایده بودن : این کار نان و آبی ندارد؛ منفعتی ندارد.
پپلسفرهنگ انتشارات معین(پَ لُ) (اِ.) 1 - تریدی که از نان خشک و روغن و دوشاب سازند. 2 - اشکنه ای که از روغن و پیاز با روغن بریان کرده و آب و نان خشک سازند.
آبلغتنامه دهخداآب . (اِ) (اوستائی آپ ap، سانسکریت آپ َ apa، پارسی باستانی آپی api، پهلوی آپ ap) مایعی شفاف بی مَزه و بوی که حیوان از آن آشامد و نبات بدان تازگی و تری گیرد. و آ
پپلسلغتنامه دهخداپپلس . [ پ َپ ْ ل ُ ] (اِ) تریدی که از نان خشک و روغن و دوشاب سازند. || اشکنه ای که از روغن و پیاز بروغن بریان کرده و آب و نان خشک سازند. (برهان ) : که ز ماهیت
اتمکلغتنامه دهخدااتمک .[ اَ م َ ] (ترکی ، اِ) نان . (مؤید). || آب و نان . (غیاث ). || نان پاره : کو شه طغان جود که من بهر اتمکی پیشش زبان بگفتن سن سن درآورم .خاقانی .