ابورزینلغتنامه دهخداابورزین . [ اَ رَ ] (اِخ ) باهلی . محدث است . او از مالک و موسی بن یعقوب از وی روایت کند.
شنالغتنامه دهخداشنا. [ ش ِ ] (اِ) شناوری و آب ورزی باشد. (برهان ). حرکت انسان یا جانور بر روی آب بوسیله ٔ تحرک بازوان و پاها. سباحت . (فرهنگ فارسی معین ). دست و بغل در تداول شو
ورزیلغتنامه دهخداورزی . [ وَ ] (ص نسبی ) مرکب از ورز + ی پسوند نسبت دال بر اسم فاعل .(فرهنگ فارسی معین ). کشتکار زمین . (ناظم الاطباء). مزارع . (آنندراج ) (برهان ). برزگر. کشاور
شناولغتنامه دهخداشناو. [ ش ِ ] (اِ) شناب که شناوری و آب ورزی باشد. (برهان ) (آنندراج ). سباحت و شنا و آب ورزی . (ناظم الاطباء) : پیغامبر (ع ) فرموده است : علموا صبیانکم الرمایة
شنابلغتنامه دهخداشناب . [ ش ِ ] (اِ) بمعنی شنا. آب ورزی . (از برهان ) (از آنندراج ). رجوع به شنا شود.