اَبَرمتنhypertextواژههای مصوب فرهنگستانمتنی که شامل اَبَرپیوندهاست و به کاربر اجازه میدهد بهسادگی از متنی به متن دیگر برود
زبان نشانهگذاری اَبَرمتنیhypertext markup language, HTMLواژههای مصوب فرهنگستانزبان برنامهسازی خاص تولید صفحات وب اختـ . زنگام
برف آبلغتنامه دهخدابرف آب . [ ب َ ] (اِ مرکب ) برفاب . آب برف . (برهان ) (ناظم الاطباء). ماءالثلج . آب که از ذوب شدن برف بحاصل آید. (یادداشت مؤلف ). || آب که برای سرد شدن برف در
سخالغتنامه دهخداسخا. [ س َ ] (ع اِمص ) جوانمردی و کرم و بخشش و دهش . (ناظم الاطباء). جوانمردی . (دهار). سخاء : ای دریغ آن حر هنگام سخا حاتم فش ای دریغ آن گو هنگام وغا سام گراه
سلالةلغتنامه دهخداسلالة. [ س ُ ل َ ] (ع اِ) آنچه بیرون کشیده شود از چیزی . (منتهی الارب ) (غیاث ) (دهار) (آنندراج ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 58). || بمجاز به معنی خلاصه
تغارلغتنامه دهخداتغار. [ ت َ ] (اِ) طشت گلی را گویند. (برهان ) (غیاث اللغات ). تشت گلین است که درآن آب کنند و غذا نیز خورند یا گندم و جو پر کنند. (انجمن آرا) (آنندراج ). طشت گلی
خازهلغتنامه دهخداخازه . [ زَ / زِ ] (ص ، اِ) گِل سرشته و خمیر کرده را گویند. (آنندراج ). سرشته و خمیر کرده گویند عموماً و گلابه و گلی که بر دیوارها مالند خصوصاً. (برهان قاطع) (ف