آب داغلغتنامه دهخداآب داغ . [ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آب جوشانیده . آب گرم کرده : یک استکان آب داغ .
حفرهزایی آب داغhot water pittingواژههای مصوب فرهنگستانحفرهزایی برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی در لولههای مسی سامانۀ آب گرم خانگی، ناشی از رسوب ذرات بسیارریز در جدارۀ داخلی لولهها که نقش کاتد را ایفا میکند و سبب از