آبکاست نامحسوسinsensible water lossواژههای مصوب فرهنگستاندفع آب بهصورت بخار از سطح بدن و ازطریق تنفس
آبکافتhydrolysisواژههای مصوب فرهنگستانگسسته شدن یک مولکول در واکنش با آب بهطوریکه بخشی از مولکول به هیدروکسیل آب و بخش دیگر آن به یون هیدروژن آب بپیوندد
آبکافتیhydrolyticواژههای مصوب فرهنگستانمربوط به واکنشی که در آن یونهای هیدورژن و هیدروکسیل آب با یک ترکیب دیگر، دو گونۀ شیمیایی متفاوت ایجاد کند
قفقازلغتنامه دهخداقفقاز. [ ق َ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است بین دریای سیاه و بحر خزر که در حدود 154250 میل مربع مساحت دارد و جمعیت آن بالغ بر 14410000 تن است . فاصله ٔ آن از منتهی ا
سیلابفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهآب فراوان که بر روی زمین جاری شود؛ جریان سریع آب؛ سیل: ◻︎ ببند ای پسر دجله در آبکاست / که سودی ندارد چو سیلاب خاست (سعدی۱: ۹۸).
معادل دکستروزdextrose equivalent, DEواژههای مصوب فرهنگستاندرصد آبکافت پیوندهای گلیکوزیدی در فراوردههای نشاستهدار براساس مقدار دکـسـتـروز، یـعنی D ـ گـلوکوز، در وزن مادۀ خشک اولیه
شربت ذرتcorn syrupواژههای مصوب فرهنگستانمحلول شیرینکنندهای که ازطریق آبکافت نشاستۀ ذرت به دست میآید
شربت نشاستهstarch syrupواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع شربتی که از آبکافت نشاسته به قندهایی مانند مالتودکسترین و گلوکوز تولید شود