آبانبارگویش کرمانشاهکلهری: se:l̆/ hase:l̆ گورانی: hasül̆ سنجابی: hasül̆ کولیایی: hasül̆ زنگنهای: hase:l̆ جلالوندی: hasül̆ زولهای: se:l̆/ hase:l̆ کاکاوندی: hase:l̆ هوزمانوندی: has
آبانبارگویش اصفهانی تکیه ای: ovembâr طاری: ovambâr طامه ای: ovambâr طرقی: ovambâr کشه ای: âbembâr نطنزی: ovombâr
اَبَرانگارهparadigmواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای منسجم از مفروضات حاکم بر ادراک ما از موضوعی خاص در یک دورة زمانی مشخص
انبارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی زن، منبع، آبانبار، دپو، تانک، کانتینر، منبع آب، آبگیر، بانک، بانک خون، انباره، خازن، [ الکترونیک160] توده، کومه، بار، انباشت بقچه، دسته، مقد
پاشیبفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. پله.۲. پلکان آبانبار.۳. پلکانی که از آن به محلی در زیرزمین بروند.
ساروجفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهخمیری که از آهک و خاکستر درست میکردند و در ساختمانها خصوصاً در حوضها، آبانبارها، و گرمابهها به کار میرفته؛ ساخن.
توتوفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهجانور ریز سختپوست شبیه دانۀ خاکشیر که در آبهای شیرین بهخصوص آبهای ساکن، مانندِ آب حوض و آبانبار پیدا میشود؛ خاکشیر.