افکانیدنلغتنامه دهخداافکانیدن . [ اَ دَ ] (مص ) سبب افکندن شدن . سبب انداختن شدن . اندازانیدن . (ناظم الاطباء). افگانیدن . رجوع به افگانیدن شود.
ارمانیدنلغتنامه دهخداارمانیدن . [ اَ دَ ] (مص ) آرزو و حسرت بردن . (برهان ) (سروری ). افسوس و پشیمانی خوردن . (برهان ). رجوع به آرمان و ارمان شود.