ثم ءلغتنامه دهخداثم ء. [ ث َ م ْ ءْ ] (ع مص ) چرب خورانیدن . || شکستن چنانکه سر را. || پلیدی کردن . || ترید و اشکنه کردن نان را. || ثم ء کماة؛ افکندن سماروغ در روغن . || ثم ء لح
ماشاءاللهفرهنگ انتشارات معین(اَ لْ لا) [ ع . ] 1 - (جملة فعلی ) آن چه خدا خواست . 2 - در مورد تحسین و تعجب گفته می شود. 3 - برای دفع چشم زخم گویند.
انشاءاللهفرهنگ انتشارات معین(اِ اَ لْ لا) [ ع . ] (شب جم .) 1 - اگر خدا بخواهد (هنگام اظهار امیدواری در مورد برآورده شدن حاجتی ). 2 - به امید خدا.
ثم ءلغتنامه دهخداثم ء. [ ث َ م ْ ءْ ] (ع مص ) چرب خورانیدن . || شکستن چنانکه سر را. || پلیدی کردن . || ترید و اشکنه کردن نان را. || ثم ء کماة؛ افکندن سماروغ در روغن . || ثم ء لح
ماءالشعیرفرهنگ انتشارات معین(ءُ شَّ) [ ع . ] (اِ.) نوشابه گازدار غیرالکلی که از عصارة جوانه جو می سازند.
جب ءلغتنامه دهخداجب ء. [ ج َب ْءْ ] (ع اِ) سماروغ سرخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پشته . || چاهک در زمین که آب در آن گرد آید. ج ، اَجْبُؤ، جِبَاءة، جِباة. || (مص ) بازا