ثم ءلغتنامه دهخداثم ء. [ ث َ م ْ ءْ ] (ع مص ) چرب خورانیدن . || شکستن چنانکه سر را. || پلیدی کردن . || ترید و اشکنه کردن نان را. || ثم ء کماة؛ افکندن سماروغ در روغن . || ثم ء لح
داءالذئبلغتنامه دهخداداءالذئب . [ ئُذْ ذِ ] (ع اِ مرکب )گرسنگی . جوع . گرسنگی که دور نتوان کرد. داءالکلب .
وج ءلغتنامه دهخداوج ء. [ وَج ْءْ ] (ع ص ) وجا. وجاء. (ماء...) آب بی خیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).آب بد و بی خیر. (ناظم الاطباء). || (مص ) زدن : وجأه بالید والسکین وجاءً؛
وک ءلغتنامه دهخداوک ء. [ وَک ْءْ ] (ع مص ) تکیه نمودن بر چیزی . || بانگ کردن ناقه به گرفتن درد زه . (منتهی الارب ).
ثم ءلغتنامه دهخداثم ء. [ ث َ م ْ ءْ ] (ع مص ) چرب خورانیدن . || شکستن چنانکه سر را. || پلیدی کردن . || ترید و اشکنه کردن نان را. || ثم ء کماة؛ افکندن سماروغ در روغن . || ثم ء لح
ماءالشعیرفرهنگ انتشارات معین(ءُ شَّ) [ ع . ] (اِ.) نوشابه گازدار غیرالکلی که از عصارة جوانه جو می سازند.
جب ءلغتنامه دهخداجب ء. [ ج َب ْءْ ] (ع اِ) سماروغ سرخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پشته . || چاهک در زمین که آب در آن گرد آید. ج ، اَجْبُؤ، جِبَاءة، جِباة. || (مص ) بازا