ثم ءلغتنامه دهخداثم ء. [ ث َ م ْ ءْ ] (ع مص ) چرب خورانیدن . || شکستن چنانکه سر را. || پلیدی کردن . || ترید و اشکنه کردن نان را. || ثم ء کماة؛ افکندن سماروغ در روغن . || ثم ء لح
ساق الجواءلغتنامه دهخداساق الجواء. [ قُل ْ ج ِ ] (اِخ ) موضعی است . (معجم البلدان ) (منتهی الارب ) (شرح قاموس ).
الجاءلغتنامه دهخداالجاء. [ اِ ] (ع مص ) مضطر کردن کسی را بکاری . (منتهی الارب ). بستم برکاری داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). ملجاء گردانیدن . (مصادر زوزنی ). || سپردن کار را بخدای
الواءلغتنامه دهخداالواء. [ اَل ْ ] (ع اِ) ج ِ لِوی ̍.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به لِوی ̍ شود.- الواءالبلاد ؛ کرانه های شهرها. (ناظم الاطباء).- الواءالوادی ؛ کرانه های
الواءلغتنامه دهخداالواء. [ اِل ْ ] (ع مص ) پیچانیدن سر. (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). اعراض کردن و سر تافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || دنبال جنبانیدن اشتر. (تاج ال
ثم ءلغتنامه دهخداثم ء. [ ث َ م ْ ءْ ] (ع مص ) چرب خورانیدن . || شکستن چنانکه سر را. || پلیدی کردن . || ترید و اشکنه کردن نان را. || ثم ء کماة؛ افکندن سماروغ در روغن . || ثم ء لح
ماءالشعیرفرهنگ انتشارات معین(ءُ شَّ) [ ع . ] (اِ.) نوشابه گازدار غیرالکلی که از عصارة جوانه جو می سازند.
جب ءلغتنامه دهخداجب ء. [ ج َب ْءْ ] (ع اِ) سماروغ سرخ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پشته . || چاهک در زمین که آب در آن گرد آید. ج ، اَجْبُؤ، جِبَاءة، جِباة. || (مص ) بازا