صوغلغتنامه دهخداصوغ . (ع اِ) پرنده ای است رنگ آن سیاه و سفید آمیخته و سینه ٔ آن سرخ بیشتر به درختان و سبزه رو آورد. (صبح الاعشی ج 2 ص 64).
صوغلغتنامه دهخداصوغ . [ ص َ ] (ع مص ) (اصطلاح علم صرف ) عبارتست از گرفتن ماده ٔ اصلی و تصرف کردن در آن ماده به ایجاد هیأت و شکلی و افزودن و قائل شدن معنی برای آن ماده بنحوی که
صوغلغتنامه دهخداصوغ . [ ص َ ] (ع مص ) فرورفتن آب بزمین . || نانخورش در نان فرورفتن . || آفریدن خدای کسی را. (منتهی الارب ). آفریدن . (تاج المصادر بیهقی ). || آماده کردن چیزی را
صوغفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. فرورفتن آب در زمین.۲. ریختن هرچیز گداخته در قالب.۳. آفریدن.۴. ساختن کلمه از کلمۀ دیگر بر شکل مخصوص.۵. (اسم) مثل؛ مانند؛ همانند.