چراسیالغتنامه دهخداچراسیا. [ چ َ ] (اِ) جراسیا. (ناظم الاطباء). قراسیا. گیلاس .آلبالو . رجوع به جراسیا شود. || وشنه و شاهدانه . (ناظم الاطباء).
جراسیالغتنامه دهخداجراسیا. [ ج َ ] (معرب ، اِ) مصحف و معرب کلمه ٔ یونانی خراسیا وجمع کلمه ٔ یونانی خراسیون که به لاتینی سراسیا تلفظ میشود و به معنی گیلاس است . جراسیا؛ هی القراصیا
راسیالغتنامه دهخداراسیا. (اِخ ) یا: راسیکا، نام قدیم ناحیه ٔ ینگی بازار، و این اسم پس از قرن نهم میلادی بقومی معروف به راسیان یا راسیکان که در همان ناحیه اقامت داشتند اطلاق میشد.
گراسیانلغتنامه دهخداگراسیان . [ گ ِ ] (اِخ ) یسوعی و نویسنده ٔ اسپانیولی . او راست مجموعه ای در بذله گویی . متولد 1601 م . و متوفی در 1658 م .
راسیاتلغتنامه دهخداراسیات . (ع ص ، اِ) ج ِ راسیة که بمعنی کوه استوار است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). راسیات ورواسی ج ِ راسیة. (دهار). ج ِ راسیة. (منتهی الارب ):- جبال راسیات ؛ ک