چقرمگیtoughnessواژههای مصوب فرهنگستانخاصیت مادۀ غذاییای که در برابر جویدن مقاوم است و در دهان حالتی چرممانند دارد
چقرمگی شکستfracture toughnessواژههای مصوب فرهنگستانخاصیتی در مواد که توصیفکنندۀ مقاومت مواد در برابر گسترش تَرَک است
قرمیلغتنامه دهخداقرمی . [ ق َ رَ ما ] (اِخ ) جائی است در یمامه مر بنی امرءالقیس بن زیدمنات را بدان جهت که ساخته ٔ اوست . (منتهی الارب ).
قرمیدلغتنامه دهخداقرمید. [ ق ِ ] (ع اِ) آجر. (اقرب الموارد). خشت پخته . (منتهی الارب ). || آنچه برای زینت صیقل دهند. (از اقرب الموارد). || پارگین به خشت برآورده . (منتهی الارب ).