چم شیرلغتنامه دهخداچم شیر. [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز که در 58 هزارگزی خاوراردکان و یک هزارگزی راه فرعی خانیمان به پل خان واقع است . جلگه است ب
انجم شیرازیلغتنامه دهخداانجم شیرازی . [ اَ ج ُ م ِ ] (اِخ ) حاجی احمدخان فرزند حاجی محمدعلی خان کرانی . از شاعران قرن سیزدهم است . (از تذکره ٔ شکرستان پارس نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ خصوصی
مآشیرلغتنامه دهخدامآشیر. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مِئشار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مئشار شود.
مئشیرلغتنامه دهخدامئشیر. [ م ِءْ ] (ع ص ) صاحب نشاط. مؤنث و مذکر در آن یکسان است و گویند: ناقةمئشیر و جواد مئشیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
شیر مَسگویش بختیاریشیر مَست، کودکى که دو سال یا بیش از آن شیر مادر بخورد، برّهاى که همه شیر مادرش را بخورد.