چم گردشلغتنامه دهخداچم گردش . [ چ َ گ َ دِ] (اِ مرکب ) در تداول روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه بمعنی پیچ و خم دیوار و پیچ و خم کوچه و نظایر اینهاست . خم کوچه و خم دیوار
چم گردشلغتنامه دهخداچم گردش . [ چ ِ گ َ دِ ] (اِ مرکب ) خرامش ببازیچه . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به چم و «چم گردش زدن » شود.
چم گردش زدنلغتنامه دهخداچم گردش زدن . [ چ َ گ َ دِ زَ دَ ] (مص مرکب ) بناز خرامیدن . (از آنندراج ). رجوع به چم و «چم گردش » شود. || گریختن و رم کردن . (از آنندراج ) : مصر از چمنش که از
مطالعۀ موردشاهدیcase control studyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مطالعه که در آن سابقۀ متغیرهای مستقل در دو گروه دارای متغیر وابسته و فاقد آن مقایسه میشود
مجتمع گردشگری آپارتمانیapartment complexواژههای مصوب فرهنگستانمجتمع اقامتگاهی در مناطق گردشگری متشکل از انواع آپارتمانها