فاروتلغتنامه دهخدافاروت . (اِخ ) جایی میان بصره و بغداد در هشت فرسنگی نهرابان . رجوع به نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی چ لیدن ج 3 ص 171 شود.
فاریاب توتلغتنامه دهخدافاریاب توت . [ فارْ ] (اِخ ) دهی از دهستان طیبی سرحدی بخش کهگیلویه ٔ شهرستان بهبهان که در 7 هزارگزی جنوب خاوری قلعه رئیس مرکز دهستان واقع است . سکنه ٔ آن 50 تن
کَفَّارَتُهُفرهنگ واژگان قرآنآنچه باعث مي شود آن گناه ناديده گرفته شود - پوشاننده آن-کفّاره ي آن (ازکلمه کفر به معناي پوشاندن است)