چاقاچاقلغتنامه دهخداچاقاچاق . (اِ صوت مرکب ) طراق طراق . شراق شراق . چاق چاق . صدایی که از شکستن چیزی برخیزد : می شکست آن بند ز آن بانگ بلندهر طرف میرفت چاقاچاق بند. مولوی .و رجوع
وِفَاقاًفرهنگ واژگان قرآنموافق (در عبارت "جَزَاءً وِفَاقاً" کلمه وفاقا مصدري است كه به معناي اسم فاعل به كار برده شده است ومعناي آيه اين است که ايشان جزا داده ميشوند جزايي موافق با اعما