چاپارچی باشیلغتنامه دهخداچاپارچی باشی . (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) چپرچی باشی . رئیس چاپارچی ها. || کنایه از اشخاص شتابکار و عجول .
چاپارچیلغتنامه دهخداچاپارچی . (ترکی ، ص مرکب ، اِمرکب ) چپرچی . غلام پست . فراش پست : نجاری زنی بخواست . بعد از سه ماه پسری بیاورد. از پدرش پرسیدند این پسر را چه نام نهیم ؟ گفت چون