چاشنیدانcruet set, cruetواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از ظروف برای سرکه و روغنزیتون و نمک و فلفل و خردل و مانند آن که بر روی میز در چاشنیجا (cruet stand) میگذارند
اشناندانلغتنامه دهخدااشناندان . [ اُ ] (اِ مرکب ) ظرفی که در آن اشنان نهند. مِحْرَضَة. (منتهی الارب ) (دهار).
اشناندانیلغتنامه دهخدااشناندانی . [ اُ ] (اِخ ) ابوعثمان سعیدبن هارون (متوفی 288 هَ . ق .) اشناندانی . از پیشوایان نحو و لغت بود. او راست : کتاب الابیات و کتاب معانی الشعر و غیره . (
اشناندانیلغتنامه دهخدااشناندانی . [اُ ] (ص نسبی ) منسوب است به محله ای از بغداد موسوم به اشنان دان (از اشنان فارسی ، غاسول معروف + دان ، ادات فارسی بمعنی جای و مکان ) و یاقوت در معجم
اشنیانلغتنامه دهخدااشنیان . [ اُ ن َ ] (اِ) گونه ٔ سوم از تیره ٔ اسفنجیان است و اسفنجیان تیره ٔ چهارم از دولپه های بی گلبرگ است . اشنیان در صحاری مرکزی ایران بسیار میروید و برگهای
اشنیدنلغتنامه دهخدااشنیدن . [ اِ دَ ] (ص ) شنیدن : بر مستراح کوپله سازیده ست بر مستراح کوپله که اشنیده ست ؟ منجیک .و رجوع به شعوری ج 1 ص 141 شود.