چلمنفرهنگ مترادف و متضاد۱. بیحال، بیدستوپا، دستوپاچلفتی، سست، سستعنصر، نالایق ≠ زبروزرنگ ۲. ابله، بله، پخمه، کمعقل، کانا ≠ باهوش، عاقل
چلمنلغتنامه دهخداچلمن . [ چ ُ م َ ] (ص ) چِل . در تداول عامه ، کسی که زود فریب خورد. گول . در اصطلاح عوام ؛ مرادف پخمه و پپه و پفیوز است . فریب خوار. آنکه به فریب مال وی توان ست
کلمنلغتنامه دهخداکلمن . [ ک َم َ ] (اِ) صورت چهارم از صور هشتگانه ٔ ابجدی . (فرهنگ فارسی معین ). نام چهارمین صورت از صور هشتگانه ٔ حروف جُمَّل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چن