چیغلغتنامه دهخداچیغ. (ترکی ، اِ) چیق . پرده مانندی که از نی و چوب های نازک سازند و از پیش در خانه آویزند. (از برهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
جیغلغتنامه دهخداجیغ. (اِ) بانگ و فریاد. (آنندراج ). فریاد. آوازی نازک و سخت . فریادی با آواز زنان و بچگان .- جیغ زدن ؛ فریاد کردن . داد زدن : سمند طبع بمیدان هرزه تا راندم که