میانای مغزـ رایانهbrain-computer interface, mind-machine interface, MMI, direct neural interface, DNI, synthetic telepathy interface, STI, brain-machine interface, BMI 1واژههای مصوب فرهنگستانمیانای پیشرفتهای که نشانکهای فعالیت مغز را به فرمانهای قابل استفاده تبدیل میکنند متـ . میارام BCI
چیدهلغتنامه دهخداچیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) با نظم و ترتیب گذاشته شده . آراسته به نظم و ترتیب خاص . منظم نزدیک یکدیگر. مرتب پهلوی هم . مرتب نهاده شده . اشیائی منظم در جایی نهاده
چیدهفرهنگ انتشارات معین(دِ) (ص مف .) 1 - گل یا میوة از درخت کنده شده . 2 - برگزیده ، منتخب . 3 - گسترده و پهن شده به نظم .
چیدهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. ویژگی گل یا میوه که از درخت کنده شده.۲. [قدیمی، مجاز] ویژگی آنچه از میان چیزهایی برگزیده و جداشده باشد؛ گزیده.۳. ویژگی آنچه با نظم و ترتیب در کنار هم یا رو
چکیدهفرهنگ مترادف و متضاد۱. جوهره، خلاصه، عصاره، لب، ملخص ۲. افشره، عصاره ۳. ماستآبرفته، آبرفته ۴. عمود، گرز
چکیدهدیکشنری فارسی به انگلیسیabstract, capsule, conspectus, distillate, extract, gist, résumé, summary, synopsis
جویدهلغتنامه دهخداجویده .[ ج َ دَ / دِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از جویدن . جاویده .آنچه زیر دندان نرم و خرد شده باشد. (فرهنگ فارسی معین ). || جویده جویده گفتن ؛ ناواضح گفتن .