چیزرلغتنامه دهخداچیزر. [ زَ ] (اِخ ) از قرای بلوک شمیران ، بین دره ٔ امامزاده قاسم و دارآباد است . (یادداشت مؤلف ). چیذر. رجوع به چیذر شود.
کیزرلغتنامه دهخداکیزر. [ ک َ زَ ] (اِخ ) دهی است به فیروزآباد. (منتهی الارب ) (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کیزرلینگلغتنامه دهخداکیزرلینگ . [ ک َ / ک ِ زِ ] (اِخ ) هرمان (کنت فُن ...). فیلسوف و ادیب آلمانی (1880 - 1946 م .) که سفرهایی به شرق کرد و مکتب فرزانگی را در شهر دارمشتات بنیان گذا
اویزرلغتنامه دهخدااویزر. [ ](اِخ ) دهی است جزء دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 172 تن و آب آن از رودخانه ٔ کلوان و کلها و محصول آن غلات ، ارزن ، گردو، لبنیات و عسل
ژیزرلغتنامه دهخداژیزر. [ زُ ] (اِخ ) نام کرسی بخش در اور از شهرستان آندِلی کنار رود لِپت ، دارای راه آهن و 5868 تن سکنه .