جغلانیلغتنامه دهخداجغلانی . [ ج ُ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن جغلان الجغلانی بغدادی مکنی بابوالحسن محدث است و از ابوبکربن انباری روایت کرده و قاضی ابوالقاسم قنوجی از او روایت کرده است
غلانیةلغتنامه دهخداغلانیة. [ غ َ ی َ ] (ع مص ) گرانی و جوشش . و نون زاید است . (از منتهی الارب ). گران دانستن قیمت چیزی ، و نون آن زاید است . (از اقرب الموارد).
غانیای فرنگلغتنامه دهخداغانیای فرنگ . [ ی ِ ف َ رَ ] (اِخ ) نام مجعول پادشاهی مجهول فرنگستان که بروز عاشورا امام حسین علیه السلام را به خواب دیده و مسلمانی پذیرفت . (در شبیه و تعزیه ).