مَجمَفVSS, voltile suspended solidsواژههای مصوب فرهنگستانمواد آلی جامد معلق موجود در آب با فاضلاب متـ . مواد جامد معلق فرّار
جرسدیکشنری عربی به فارسیزنگ زنگوله , ناقوس , زنگ اويختن به , داراي زنگ کردن , کم کم پهن شدن (مثل پاچه شلوار) , زنگ اخبار , وزوزکن , زنگي که عبارت است از کاسه و چکشي که اهسته بر ان ميزن
جرسلغتنامه دهخداجرس . [ ج َ رَ ] (ع اِ) آواز یا آواز پنهانی .جَرس . جِرس . (متن اللغة). رجوع بکلمات مزبور شود.
جرسلغتنامه دهخداجرس . [ ج َ رَ ] (ع اِ) درای و زنگ . (منتهی الارب ). جسمی توخالی که از آهن و مس سازندو آلتی بر آن کوبند تا آواز دهد. (از المنجد). درای . (دهار) (مهذب الاسماء نس
چرسفرهنگ انتشارات معین(چَ) (اِ.) مادة مخدری است که از مالش دادن سرشاخه های گیاه شاهدانه با دست یا روی پارچه بدست می آید و آن را با توتون یا تنباکو می کشند.
گرسنه شدنگویش کرمانشاهکلهری: werse: bün گورانی: werse: bɪn سنجابی: werse: bün کولیایی: werse: bün زنگنهای: werse: bün جلالوندی: vsne: bɪn زولهای: werse: bün کاکاوندی: vsne: bɪn هوز