جرارهفرهنگ انتشارات معین(جَ رِّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نوعی از عقرب زرد و درشت که دُمش را برزمین می کشد و زهر شدیدی دارد. 2 - کنایه از: زلف معشوق .
جرارهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. [جمع: جرارات] (زیستشناسی) ویژگی نوعی عقرب زردرنگ، بسیارسمّی، و درشت که دمش روی زمین کشیده میشود.۲. [قدیمی، مجاز] بسیار؛ انبوه.۳. (اسم) [قدیمی، مجاز] زلف م
کرارهلغتنامه دهخداکراره . [ ک َ رَ / رِ ] (اِ) جامه ٔ کهنه و پاره را گویند.(آنندراج ). جامه ٔ کهنه ٔ پاره پاره . (ناظم الاطباء).
غورارهلغتنامه دهخداغوراره . [ رَ] (اِخ ) غواره . تلفظ ترکی گورارا . رجوع به گورارا و قاموس الاعلام ترکی شود.