جرادةالعیارلغتنامه دهخداجرادةالعیار. [ ج َ دَ تُل ْ ع َی ْ یا ] (اِخ ) فرس . (از منتهی الارب ). اسبی است که در تیز دویدن مانند ملخ باشد و بدین جهت بدین اسم ملقب شده است . (از اقرب المو
رادةلغتنامه دهخدارادة. [ دَ ] (ع ص ) (از: رود) امراءةرادة؛ زنی که در خانه ٔ همسایه بسیار آمد و رفت نماید. (منتهی الارب ). رؤدة. || ج ِ رائد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع
رادةلغتنامه دهخدارادة. [ رادْ دَ ] (ع اِ) چوبی است در مقدم گردون که به پهنا بسته میشود میان دو چوب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فایده ؛ گفته میشود: هذا الامر ل
جرادةلغتنامه دهخداجرادة. [ ج َ دَ ] (اِخ ) آل ... از خانواده های شیعی مذهب حلب میباشد. (از حاشیه ٔ خاندان نوبختی چ عباس اقبال ص 222).
جرادةلغتنامه دهخداجرادة. [ ] (اِخ ) نام یکی از زنان حضرت سلیمان (ع ) که داستانهایی درباره ٔ او منقول است دایر بر اینکه وی موجب زوال حکومت سلیمان شده و این منقولات مقرون بصحت نیست