جرایم یخچالیfreezer crimesواژههای مصوب فرهنگستانسرقت یک یا چند حیوان، عموماً دام، عمدتاً با انگیزۀ مصرف غذایی
رایملغتنامه دهخدارایم . [ ی ِ ] (ع ص ، اِ) رائم . شتر ماده ٔ مهربان بر بچه و پوست آکنده بکاه آن . (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از المنجد) (ناظم الاطباء). |
کرایملغتنامه دهخداکرایم . [ ک َ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کریمة. زنان بامروت . (فرهنگ فارسی معین ). || بزرگ قدر. ارجمند : هرگونه تحف و هدایا از کرایم اموال صامت و ناطق و نفایس اجناس ل
کورایملغتنامه دهخداکورایم . [ ک ُ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کورایم که در بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع است و 1071 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).